گویش بختیاری یا لری بختیاری گویش مردم بختیاری است. بختیاریها جزئی از مردم لر به شمار میآیند که به آنها لُر بزرگ میگویند و در جنوب غربی ایران ساکن هستند. گویش بختیاری از جمله گویشهای جنوب غربی ایران و یکی از گویشهای زبان لری به شمار میرود. این گویش تفاوتهای اندکی با سایر گویشهای زبان لری از جمله لری خرمآبادی و لری بویراحمدی دارد.

گویشهای لُری بختیاری
گویش
بختیاری مانند دیگر گویشهای ایرانی جنوب غربی لهجههای متعددی دارد که به طور کلی از نظر جغرافیایی میتوان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود:
اول
منطقهٔ شرقی که قسمتی از دنبالهٔ رودخانهٔ کارون ، شهرهای شمالی و شمال شرقی خوزستان را شامل میشود و همسایهٔ کهگیلویه و بویراحمد نیز است. برای مثال تمام بختیاریها به «شما» میگویند «ایسا» (isa) اما در این منطقه «ایشا» (ishA) میگویند.
دوم
منطقهٔ جنوبی که از میداوود و رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است.
سوم
منطقه چهار لنگ که از فریدن و فریدونشهر تا دورود را شامل میشود. اگرچه در این منطقه تأثیر پذیری صورت نگرفتهاست، اما در بعضی واژهها از دیرباز این تفاوت وجود داشتهاست. مثلاً به عمو میگویند تتا در حالی که در مناطق دیگر به عمو میگویند تاته. همچنین در گویش اصلی بختیاری ضمایر ملکی متصل به کلمه سوم شخص مفرد به جای "ش"، "س" تلفظ میشود ولی در طوایف چهارلنگ از "ش" استفاده میشود.
چهارم
بختیاری میانی که شامل کلیهٔ طوایف هفت لنگ میشود. این محدوده از الیگودرز شروع و تا مناطق جنوبی ادامه دارد و قسمتی هم از چهار لنگ کیان ارثی را دربر میگیرد. میتوان گفت این گویش اصلی ترین گویش بختیاری است.
حروف ویژه در گویش لری بختیاری
در لری بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمیشوند. بیشتر آنها بازماندگان زبان پهلوی میباشند.
ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a،A،o،i،e،y بیاید به گونهای دیگر تلفظ میشود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این طورت است که قسمت زیرین نوک زبان با دندانهای پیش فک زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامتها به همان صورت معمول تلفظ میشود.
هاء میان تهی: گونهای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ میشود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل
واو غنه: کلمهٔ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ میشود. در گویش لری بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ میشوند. مثل nّon (یعنی نان)
درباره گویش بختیاری
راولینسون در سفرنامه خود مینویسد:
تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پارسی میانه میدانستند ولی به نظر میرسد زبان لری از پارسی باستان مشتق شدهاست که همزمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم میشده است
محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی میداند و در این خصوص مینویسد:
خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شدهاست.
ضمایر
ضمایر شخصی منفصل
مو (mo)... من
تو (to)... تو
هو (Ho)... او/آن
ایما (imA)... ما
ایسا (isA)... شما
هونو/اونو (ono/hono)... آنها
ضمایر جمع
برای جمع در بختیاری از (ل) یا (یل) استفاده میشود.
توجه: در باره جمع بستن کلمهها گویش و زبان بختیاری به دو بخش تقسیم میگردد یکی بختیاریهای غربی(ساکن الیگودرز و دورود تا نزدیکیهای لالی و سردشت و دزفول) برای جمع بستن بیشتر از «ان» که به صورت شکسته «ون» یا «وُ» گفته میشود استفاده میکنند. اما سایر بختیاریها از«یل» برای نامهای نر(مذکر) مانند کُریل، و از «گل» برای نامهای مادینه(مونث) مانند دُرگل و زَِنگل استفاده میکنندو گاهی نیز برای برخی از کلمات از همان «ان» به شکل شکسته استفاده مینمایند. مانند گامیشو یا گامیشون، قاطرو یا قاطرون، بُزون. نکته مهم دیگر اینکه گاهی نیز از همان«ان» با حذف «ن» برای جمع بستن استفاده میکنند. مانند مدادا، قاطراو غیره... :
ایرانیل... ایرانیها
مدادل... مدادها
ضمایر ملکی متصل
اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)
اِت (et-) تَوَر ِت (tavaret) تبرت
اِس (es-) تَوَر ِس (tavares) تبرش
اِمون (emun-) تَوَر ِمون (tavaremun) تبرمان
اِتون (etun-) تَوَر ِتون (tavaretun) تبرتان
اِسون (esun-) تَوَر ِ سون (tavaresun) تبرشان
اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun و یا sun میگیرد.
مثل:
دام (dAm) مادرم
داسون (dasun) مادرشان
ضمایر اشاره
یو (yo)هه (he) این
هو (ho) آن
یونو (yono) اینها
هه نو (heno) اینها
هونو (hono) آنها
زمان افعال
مضارع اخباری
شناسه + بن مضارع + -e
مثلاً خَردَن (xardan) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:
میخورم: اِخورُم (exorom)
میخوری: اِخوری (exori)
میخورد: اِخوره (exore)
میخوریم: اِخوریم (exorim)
میخورید: اِخورین (exorin)
میخورند: اِخور ِن (exoren)
مضارع التزامی
دستور ساختش مثل فارسی است
ماضی مطلق
دستور ساختش مثل فارسی است (شناسه + بن ماضی)
ماضی استمراری
شناسه + بن ماضی + -e مثل: اِخَردُم (exardom) میخوردم
ماضی نقلی
e- + ماضی مطلق
خوردهام: خَردُمِه (xardome)
خوردهای: خَردیه (xardiye)
خوردهاست: خَردِه (xarde)
خوردهایم: خَردیمِه (xardime)
خوردهاید: خَردینِه (xardine)
خوردهاند: خَردِنِه (xardene)
ماضی بعید
مثل فارسی است فقط به جای «بود» از «بید» استفاده میشود. مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)
آینده
برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار میرود
نفی مضارع اخباری
نمیخورم: نیخورُم (nixorom)
نمیگویم: نیگُم (nigom)
آبشار کردوی کن
آبشار کردوی کن یا تنگ زندان از آبشارهای استان چهارمحال و بختیاری در شهرستان لردگان و در منطقه حفاظت شده سبزکوه قرار دارد. این آبشار یکی از پرآبترین و بلندترین آبشارهای ایران است. کردوی کن به زبان محلی (مه دود مانند) است. این آبشار در 55 کیلومتری شمال لردگان مابین روستاهای معدن و کلارمویی در موقعیتی صعب العبور قرار دارد. منشا آب آن چشمه ای در 50 متری پرتگاه آنست.
اسم این آبشار در زبان محلی کرودید می باشد. «کر» به معنای مه و تار و «دید» به معنای دود است.
صدا و سیمای مرکز چهارمحال و بختیاری
صدا و سیمای مرکز چهارمحال و بختیاری یکی از مراکز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است که در شهرکرد فعالیت میکند.
قلعه دزک
قلعه دزک، قلعهای است در روستایی به نام دزک که در استان چهارمحال و بختیاری و در فاصله ۳۲ کیلومتری شهرکرد، (مرکز استان چهارمحال و بختیاری) واقع است. این قلعه که ماه ها و سال ها به دست هنرمندانی از دیار اصفهان معماری و تزیین شده است، افراد مهمی را که در امورات مملکتی نفوذ و قدرت زیادی داشتند در خود جای داده است از جمله وحید دستگردی و علی اکبر دهخدا که پس از استبداد صغیر جهت کناره گیری از سیاست به این قلعه پناه برد و در قلعه دزک ساکن گردید.
این قلعه به دستور امیر مفخم بختیاری پسر امامقلی خان حاجی ایلخانی بنا شد.
قلعه ی دزک در دوران حیات امیر مفخم به پسر بزرگ او، فتعلی خان سردار معظم واگذار شد.
از جمله افراد معروفی که در این قلعه بدنیا آمدند. تیمسار تیمور بختیار است.
در این قلعه، کتابخانهای از کتب امیر مفخم بختیاری وجود داشتهاست. علی اکبر دهخدا در هنگام جنگ جهانی که به چهارمحال و بختیاری گریخته بود، از این کتابخانه استفاده کرد و تألیف امثال و حکم و لغتنامه خود را با استفاده از منابع موجود در قلعه دزک، آغاز نمود.
این قلعه در حال حاضر در اختیار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری میباشد، که یکی از نقاط گردشگردی استان چهارمحال و بختیاری، محسوب میگردد.
در این قلعه، تعدادی از فیلمهای تاریخی ساخته شده است و هر ساله گروههای زیادی از این روستای تاریخی و قلعه آن دیدن مینمایند.
روستای تاریخی، سیاسی و فرهنگی دزک
اما توضیحات اجمالی در خصوص روستای تاریخی، سیاسی و فرهنگی دزک : دزک از روستاهای بخش کیار، دهستان کیار شرقی، شهرستان شهرکرد از زمره محال چهار گانه(لار، کیار، میزدج و گندمان) ، که در فاصله ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرکرد ، مرکز استان واقع گردیدهاست.
جمعیت آن، بر اساس سرشماری سال (۱۳۷۵)، ۳۵۸۱ نفر اعلام شدهاست. گویش مردم آن فارسی روستایی و مذهب تمامی ایشان شیعه میباشد.
از اواسط دوره قاجاریه به این سو، روستای دزک از نواحی حاکم نشین این منطقه به شمار میآید و همپای دیگر نقاط همجوارش، یعنی سورک و موسی آباد ، به عنوان یک منطقه دارای اهمیت تلقی میشود.
از لحاظ تاریخی نیز همجواری با روستای دستگرد امامزاده و نیز آثار و شواهد تاریخی، نظیر تپههای مربوط به ادوار مختلف استقرار بشر و گورستان های قدیمی با شیرهای سنگی ، متعلق به عصر صفویه، نشانههای دیگری از اهمیت آن، در روزگار پیشین است.
در خصوص وجه تسمیه این روستا باید گفت، دزک از نظر صورت ظاهری از ترکیب «دز (دژ)» و «ک» حرف تصغیر تشکیل گردیدهاست و در کل به معنای بنای تدافعی نظامی کوچک میباشد. همچنین کلمات «دزیان»، «دزیزان»، «دزدک» و... از همان کلمه دز ریشه گرفته و نشانگر سیر تطور آن در دورههای مختلف است.
بر اساس روایتهای محلی در زمان های دور، در ارتفاعات سر به فلک کشیده مجاور روستا، دژی وجود داشته که اطراف آن خندق عمیقی بودهاست و همین امر سبب شده تا بعدها پس از احداث دهکده فعلی، کم کم نام «دزک» به این روستا که بنای کلی و نیز کاخ حکومتی اش، از آن الهام گرفته شده، اطلاق گردد.
این بنا توسط لطفعلی خان امیر مفخم بختیاری، از خوانین معروف هفت لنگ بختیاری ساخته شده و ترمیم و بازساخت و تزئین دایمی آن از سوی دیگر ساکنینش در واقع بیانگر روزگار قدرت نمایی این گروه و پرهیز از حاکمیت خوانین چهارلنگ بختیاری و چالشتری، از اواسط سلسله قاجاریه به این سو، از صحنه سیاسی تاریخی منطقه میباشد.
بنای فعلی در حقیقت بخش محوری و اصلی مجموعهای نظامی مسکونی است که توسط خوانین بنام بختیاری در این روستا ساخته شده و متاسفانه گذشت زمان و عوامل تخریبی مختلف سبب شده تا سایر بخش های این مجموعه عظیم، از بین برود...
این بنا در طول حیات خود حوادث فروانی را شاهد بوده که مهمترین آنها، ایفای نقش در جریان اعاده مشروطیت است.
در آن هنگام این بنا به صورت مرکزی برای ایجاد تشکل در میان قیام گران بختیاری و اتحاد با انقلابیون عمل کردهاست.
همچنین علامه فقید علی اکبر دهخدا در ایام مهاجرت خود به اتفاق تعدادی انقلابیون ضد انگلیسی در جریانات جنگ جهانی اول مدتی را در این قلعه به سر برده و با بهره گیری از منابع ارزشمند کتابخانهای موجود در آن، که نشانگر توجه و علاقمندی ساکنانش به علم وادب بوده و پایههای اصلی انتشار «لغت نامه» مشهور خود را بنا نهادهاست.
ویژگیهای معماری
از نظر ویژگیهای معماری، کاخ قلعه، که الهام گرفته از قصرهای اروپایی قرنهای گذشته، با آرایش ایرانی میباشد، که با تزئینات الحاقی دیگر آن، نشانگر نفوذ فرهنگی و توجه به غرب در آن هنگام بودهاست.
این بنا با توجه به آب و هوای منطقه در دو طبقه با ایوان های شمالی و جنوبی، مشرف به بیشههای منتهی به کوهستان و رو به قبله ساخته شدهاست! تا اتاق های همکف حداکثر بهره گیری از نور و گرما در زمستان و اتاق های طبقه اول، بیشترین هوای خنک را در تابستان داشته باشد.
پیها و دیوارهای اصلی بنا به منظور حداقل رساندن تبادل حرارتی، به شکل قابل توجهی قطور ساخته شده و با پوششی از آجر در نمای بیرونی و اندود کاهگل، در نمای خارجی با لایهای از گچ، سفید کاری و محافظت گردیده است.
این بنا دارای چهار برج مخروطی شکل است بدون کاربری نظامی که دو برج قسمت جنوبی سالم و دو برج قسمت شمالی نیمه مخروبه و بیشتر برای القاء شکوه و ابهت ساخته شده و به عنوان انبار و زندان استفاده شده اند...
طبقه همکف و اول بنا، دو ایوان در قسمت شمالی و جنوبی دارد که نور لازم را برای اتاقهای مجاور، زیر برجی و سفره خانه، آیینه خانه و اتاقهای جنبی دیگر فراهم میکند.
همچنین، قرینه بنای فعلی، در جنوب حیاط داخلی قسمت شاه نشین و نیز در جنب آن ابنیههای الحاقی دیگری وجود داشته، که متاسفانه بواسطه عوامل تخریبی مختلف، به جز صفه و بخاری های تزئینی آن، اثر دیگری بر جا نماندهاست!
در حال حاضر این کاخ-قلعه ۲۰/۵۰۷۶ متر مربع وسعت دارد و با توجه به اهمیت لزوم حفظ هویت فرهنگی آن، به شماره ۱۷۳۱/۳ در سال ۱۳۶۸ هجری شمسی، در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
تزئینات و معماری
در این بنا انواع هنرهای تزئینی معماری قابل ملاحظه میباشد، که عموما در طبقه اول بنا به کار برده شدهاست. در پوشش آجر خارجی سعی شده تا از هنر «آجر چینی» و تلفیق آن با کاشی کاری های لعابی هندسی، نقش های زیبای بیشتری حاصل آید.
جالب ترین و زیباترین قسمت ها در این بنا، تالار سفره خانه و اتاق آیینه هستند.
تالار سفره خانه، در گذشته بوسیله فرشی ۵۰ متری، مفروش میشده که متاسفانه در دهههای اخیر مفقود گردیدهاست.
حاشیه بالایی دیوارهای این تالار و اطراف درهای اصلی و ورودی، با گچ بری های قالبی با نقش هایی اسطورهای از فرشته، شیر و شکار و فرهاد کوهکن با الهام از داستانهای هفت پیکر نظامی گنجوی آراسته شدهاست.
همچنین تصاویری از خوانین و بزرگان بختیاری، در اندازههای مختلف برای تکمیل تزئینات این قسمت به کار رفتهاست. در ایوان های ورودی و شمالی طبقه اول، ستونهای گچبری شدهای دیده میشود، که با نقوش حصیری شکل، بر روی تیرهای چوبی آفریده شدهاند.
اطاق آیینه که در حقیقت یکی از هشت اطاق بازمانده اصیل از این نوع در منطقه میباشد، در خور توجهاست. این اتاق که دیوارها و سقف آن با آیینه تزئین شده، با تکنیک نقاشی پشت شیشه، شکوه بیشتری یافتهاست. نقاشیها عموما تصاویری از سوارکاری، قصرها و ابنیه سلطنتی با طرحهای اروپایی، گل و مرغ نمای و نمای خارجی خود بنا هستند.
در دیوارهای شرق و غرب آن چهار عدد قاب آیینه طراحی شده، که مربوط به الحاقات سابق الذکر، در دهههای ۱۳۳۰ هجری شمسی به بعد، میباشد و بوسیله روشنایی برق در پشت آن، به عنوان شب چراغ مورد بهره برداری قرار میگرفتهاست.
از دیگر تزئینات بکار رفته در بنای فوق الذکر، درهای چوبی آن میباشد، که به انواع ساده در طبقه همکف و معرق با مفتول نشانده، به صورت قاب و تنگه با ابزار زنی پیرامون قاب ها، در طبقه اول تقسیم میگردد.
از نظر کار هنری بر روی سنگ، این بنا برخلاف بسیاری قلاع خان نشین منطقه دارای تنوع نبوده و تنها به نصب ساده ستون های سنگی با کار مختصر بر روی آنها و در نشیمن گاهها و ورودی و ازارههای طبقه همکف بخش جنوبی و نیز قسمت صفه شمالی، به نقش های هندسی و یا گل های ساده چند پر، اکتفا شدهاست.
در میانه حیاط شمالی پر درخت ، حوض سنگی بزرگی، با طرح ایرانی چند ضلعی قرار دارد که آب آن قبلا از چشمههای موجود در ارتفاعات جنوبی مشرف به روستا بوسیله تنبوشه به حوض نسبتا کوچک در جلوی حیاط شمالی آورده شده وسپس بر اساس اختلاف سطح و نیروی ثقلی به تدریج به آب نمای حوض اصلی، در داخل حیاط که در چهار سوی خود صورتک های انسانی را داراست واز دهانشان آب، با فشار به بیرون ریخته میشود منتقل میشدهاست.
در میانه دیواره شمالی حیاط، مشرف به حوض بزرگ، کاشی های کوچک رنگی، برای ایجاد تنوع به چشم میخورد که در کنار هم نقوش هندسی لوزی، مربع و بیضی را به وجود آوردهاند و در این میان کاشی آبی رنگی قرار داده شده که بر روی آن نوشته شده (سنه ۱۳۲۵ هجری قمری مبارک باد)
که گویا مربوط به اتمام طرح های تزییناتی داخلی بنا بوده و احتمالا به وقایع سیاسی اجتماعی از جمله مسئله اعاده مشروطیت، بی ارتباط نمیباشد.
در حال حاضر این بنا همه روزه از ساعت ۸ صبح تا ۶ بعد از ظهر، پذیرای بازدیدکنندگان و علاقه مندان آثار فرهنگی و تاریخی میباشد...
رجال علمی و سیاسی که در این قلعه حضور داشتهاند :
۱. مرحوم علامه میرزا علی اکبر دهخدا ۱۲۵۸-(۱۳۳۴)
۲. دکتر محمد مصدق
۳. ملک الشعرای بهار
۴. فرخی یزدی
۵. وحید دستگردی
۶. ابوالقاسم نجفی برادر آقای نجفی معروف اصفهانی
کارون
رود کارون پرآبترین و بزرگترین رودخانه ایران است. این رود در سنگ نوشتههای باستانی کرن، کرنک و کوهرنگ نیز نامیده میشد و اولین تمدنهای بشری درکنار این رود تشکیل گردیده است. برخی نیز رودخانه کارون را همان رودخانه باستانی کوپرتس می باشد. این رود با درازای ۹۵۰ کیلومتر طولانیترین رودیست که تنها در داخل ایران قرار دارد و همچنین تنها رود ایران است که بخشی از آن قابل کشتیرانی است. آب آشامیدنی کلانشهر اهواز از رودخانه کارون تامین میشود. در حاشیه این رود تمدنهای بزرگی از ایران شکل گرفتهاست. رودخانه کارون به غیر از تامین آب آشامیدنی و کشاورزی و تولید برق مصرفی دارای مواهب دیگری نیز می باشد از جمله بستر مناسبی برای جذب سرمایه گذاری و ایجاد مکان های تفریحی پررونق و نیز حمل و نقل کالاست به علت آنکه از طریق آن می توان کالاهای تجاری و صادراتی کشور را با استفاده از حمل و نقل آبی، از اهواز و حتی شوشتر تا بنادر بین المللی خوزستان مانند خرمشهر و آبادان منتقل کرد.
سرچشمه و شاخهها
سرچشمه شاخههای اصلی کارون (ارمند، کوهرنگ و بازفت)، زردکوه بختیاری در استان چهار محال و بختیاری است؛ ولی شاخههای فرعی آن از کوههای گوناگون سرچشمه میگیرند مانند خرسان از دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد و دز از بلندیهای لرستان. این رود، پس از گذر از مناطق کوهستانی و پر پیچ و خم، در منطقهای به نام گتوند وارد دشت خوزستان میشود. رود کارون در شمال شوشتر به دو شاخه تقسیم میشود که در جنوب شوشتر با یکدیگر پیوند مییابند. مهمترین شاخهٔ فرعی کارون، رود دز است که در شمال اهواز به کارون میپیوندد. رود کارون در مرز ایران و عراق، به اروندرود پیوسته و روانه خلیج فارس میشود. پیچ و خمهای موجود در سر راه این رود، خوزستان را به جلگهای بینظیر تبدیل کردهاست.
روزانه ۲۰ هزار متر مکعب آب از رودخانه کرخه توسط آبراهی به نام کانال شهید چمران به رودخانه کارون منتقل میشود.
زمانی کارون عریضترین و پرآب ترین رودخانه ایران بود. اما امروز بیشتر از آنکه شبیه یک رود پرخروش باشد، به نهر کم آب و کوچکی میماند که برای دفع آبهای سطحی ساخته شده است.
سدها
سدهای مختلفی بر روی این رودخانه ساخته شدهاند که مهمترین آنها، سدهای کارون ۱، کارون ۳، کارون ۴، مسجد سلیمان و در پایینتر، سدهای گتوند علیا و سد تنظیمی گتوند میباشند.
وضعیت رود کارون
آبرسانی
آبرسانی شهرهای شمال شرق خوزستان ار سد کارون 3 در دست مطالعه توسط سازمان آب و برق خوزستان می باشد. هدف از این طرح تامین آب سالم و بهداشتی شهرهای ایذه و رامهرمز می باشد.
محیط زیست کارون
آلودگی رود کارون از مشکلات مهم این رودخانه است. سازمان آب و برق خوزستان بر این باور است که شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی با ورود آلایندهها و زهابهای خود یکی از آلوده کنندگان اصلی رودخانه کارون هستند. شرکت توسعه نیشکر به عنوان یکی از آلایندههای رودخانه کارون در ستاد جرایم دادگستری خوزستان (که آلودگی این رودخانه را به صورت ویژه از سال ۸۸ دنبال میکند) نیز نام برده شدهاست.
پسماندهای کشاورزی مهمترین منبع آلودگی رودخانه کارون است که ۴۸ درصد پسماندهای ورودی به کارون را شامل می شوند. پس از پسماندهای کشاورزی، نیز فاضلاب شهری با ۲۶ درصد در رتبه دوم آلایندگان رودخانه کارون قرار دارد.
همچنین احداث مزارع پرورش غیر مجاز ماهی در سرشاخه های رودخانه بزرگ کارون از جمله رودخانه ارمند، رودخانه بهشت آباد، کاج، کارون میانی و... در استان چهارمحال و بختیاری، محیط زیست این رودخانه را تحت تاثیر قرار داده و عملا حیات اکوسیستم آبی و تنوع زیستی این رودخانه را با خطر روبرو کرده است.
ضرورت لایروبی
پس از جنگ ایران و عراق، و با تهنشینی رسوبات و شناورهای صیادی، این رودخانه برای کشتیرانی غیرقابل استفاده شدهاست. انجام طرحهای لایروبی رودخانه، از جمله راهکارهای پیشنهادی برای رفع این مشکل است.
۲۳ میلیون مترمکعب از رودخانه کارون باید لایروبی شود که حدود ۱۰ میلیون مترمکعب از این میزان، مربوط به لایروبی در محدوده شهر اهواز است.
خطر خشک شدن کارون
کاهش شدید آب رودخانه کارون باعث شده سواحل و تفریحگاه آن به محلی برای تجمع حشرات و حیوانات موذی تبدیل شود. در پاییز سال ۱۳۹۲ این رودخانه دچار کمآبی شدید شد بطوریکه در اهواز ارتفاع آب به یک متر رسید.
گاگریو
گاگریو در بختیاری به نامهای دیگری مانندِ "گوگِریو" و "سُروُو" که مخففِ سرودهٔ عزا است گفته میشود.
معانی
گاگریو از دو بخشِ گا بمعنی گاه (زمان یا وقت) و گریو به معنی گریه ساخته شده و سرهم به معنای زمان گریه است.
اگر گا را بمعنی گوی و گفتن و گِریو را بمعنیِ گریستن بدانیم، سرهم بمعنی گفتن و گریستن است. یعنی مراسمی که در آن میگویند و میگریند.
محتوا
گاگِریوها شعر هستند و در دستهٔ اشعار بختیاری جای میگیرند. این اشعار عمدتا در مراسمِ عزاداری بختیاریها و بیشتر توسطِ زنان خوانده میشود اما امروزه با گسترش و دگرگونی وضعیتِ اجتماعی و ساخت مساجد و امکاناتِ صوتی، مردان نیز گاهی به خواندنِ گاگریو روی میآورند.
گاگریوها معمولاً با توجه به خصوصیاتِ فردِ در گذشته و توسط زنان بشکلِ فی البداهه خوانده میشوند و معمولاً با تغییرِ نام و کلمات، شعر را بگونهای متناسب با وضعیتِ درگذشته میخوانند. مضمونِ این ابیات شرحِ خوبی، مِهر، میهمان نوازی، سوارکاری، تیر اندازی، شجاعت و رشادتِ شخصِ درگذشته است. همچنین زنانِ در گذشته نیز به صفاتِ پاکدامنی، مهمان نواری، تلاش در خانه و مضامینی از این دست ستوده میشوند.
وزن گاگریوها
در گاگریوها وزن و قافیه معمولاً رعایت میشود. هرچند که گاهی یک مصرع نسبت به مصرعِ پیشینِ خود، یک یا چند هجا بیشتر یا کمتر دارد. اما معمولاً وزن و قافیه در این اشعار بخوبی رعایت میشود. بطور خلاصه میتوان گفت که بیشترِ زنانِ بختیاری طبعِ شعر داشته و اشعاری را به شخصِ درگذشته نسبت داده و با همخوانی و بشکلِ گروهی، با سوز و گدازی خاص میخوانند.
رسومات
محورِ همهٔ اشعارِ گاگریو، غم و عزاست. در آغازِ خواندنِ گاگریو، رسم بر اینست که یکی از زنانِ سرشناس و "بی بی"های ایل شروع به خواندنِ بیتی از گاگریوه میکند و همهٔ زنان نیز با وی همنوا میشوند و آن بیت، بیتِ ترجیعی میماند که زنان پس از خواندنِ هر چند بیتی آن بیت را دوباره تکرار میکنند. معمولاً پس از خواندنِ چهل بیت یا کمتر، زنِ دیگری خواندنِ اشعار و تکرارِ آنها را بعهده میگیرد و زنانِ دیگر نیز با وی همنوا شده و این کار در مجالسِ ترحیم ممکنست ساعتها به درازا بیانجامد.
انواع گاگریو
گاگریوها با توجه به محتوای آنها به چند دسته تقسیم میشوند:
گاگریوهایی که در وصفِ اندام و جسمِ فرد در گذشته است.
مانند:
ای جَوون کُر جاهلی لَو قاغذِ نو
َار دَدوت سیت بمیره مَیَر که چِ بوو
گاگریوهایی در وصفِ ایمان و نیکیهای اخلاقیِ فردِ درگذشته.
اَوِ روو به جُم جُمه نیده گُدارُم
دَسومِه به کَس نیدُم غیرِ بِرارُم
به غَریوی نیرِوُم ترسُم بمیرُم
مرده شور نامحُرمِه گورُم زِ مَردُم
اُچو که آقام اِره به چادر پوش
چی بلبل حرف اِزَنِه خانا گِرن گوش
گاگریوهایی در شِکوه از روزگار و فلک و چرخِ گردون.
ای خدا کارِ تُنِه کارِت مَوو راسد
کِردی وُرم کاری که دشمنون خاسد
نرمه نرمه بزنین کَلند به مزارا
تا بِنیَرُم چه کنه خدا زِ بالا
گاگریوهایی که حالتِ سیاسی داشتهاند و درباره کسانی سروده میشوند که بحکمِ حکام کشته میشوند.
گاگریوهایی که صرفا حالتِ غم انگیز و تاثر بر مرگِ عزیزان دارد.
دانشگاه
دانشگاه را در فرهنگهای لغت این گونه تعریف کردهاند: نهادی برای آموزش عالی
که سه ویژگی اصلی دارد:
دانشکدههایی در رشتههای گوناگون دانش
تسهیلاتی برای پژوهش استادان و دانشجویان
رتبههای آموزشی که به دانشجویان و استادان داده میشود.
گفته میشود که قدیمیترین نهادی که به دانشگاههای امروزی شباهت بیشتری داشت،
حدود شش و نیم سده پس از برپایی آکادمی افلاطون (که در باغ آکادامه و دره
آکادموس آتن گشایش یافت)فعالیت میکرد. دانشگاهها بر حسب علومی که در آنها
تدریس میشوند، بر دو نوع هستند:
دانشگاههای جامع
دانشگاههای تخصصی
دانشگاه در تمام سطوح علمی گوناگون (کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا)
و رشتههای مختلف مدرک دانشگاهی ارائه مینماید.
تاریخ
با توجه به تعریفی که از دانشگاه ارائه میشود در مورد اینکه کهنترین دانشگاه
دنیا کدام بوده بحث و جدلهای بسیاری وجود دارد. اما به قطع یقین، چنین مرکز
آموزشی در تمدنهای باستانی خاور شکل گرفتهاست. اگر دانشگاه را یک موسسه
دانشجویی فرض کنیم، آکادمی افلاطون قدیمیترین دانشگاه در باختر بودهاست و سند
تاریخی هم بر این ادعا وجود دارد. واژه لاتین "universitas" ابتدا در عصر یونان
باستان و روم احیا شد و به کمک آن تلاش میکردند ویژگیهای آکادمی افلاطون را
شرح دهند.
اگر دانشگاه را تنها یک موسسه آموزش عالی فرض کنیم آنگاه میتوانیم دانشگاه
شانگیانگ در چین را که پیش از سده ۲۱ قبل از میلاد گشایش یافته بود، قدیمیترین
دانشگاه بنامیم؛ مشروط بر اینکه افسانه نباشد. دانشگاه قسطنطنیه (در عهد
امپراطوری بیزانس) در سال ۸۴۹ میلادی به دستور قیصر بارداس (نایب السلطنه
امپراطور میخائیل سوم) احیا گردید. این دانشگاه با داشتن فعالیتهای پژوهشی و
آموزشی، حفظ خودگردانی و استقلال آکادمیک عموماً به عنوان نخستین موسسه آموزش
عالی با ویژگیهای دانشگاهی امروزی شناخته میشود.
آموزش در دانشگاه نالاندا در ایالت بیهار در هند در قرن ۵ پیش از میلاد برپا
بوده و به دانش آموختگان آن مدرک دانشگاهی اعطا میشدهاست. سومین دانشگاهی که
به تازگی ویرانههای آن را یافتهاند، دانشگاه راتناجیری در اوریسا است.
دانشگاه الازهر در قرن دهم در قاهره در کشور مصر گشایش یافت.
شهرهای باستانی تکشاشیلا نالاندا، ویگراماسیلا و کانچیپورا در هند باستان مراکز
بسیار مشهور آموزشی در خاور بودهاند که از سراسر آسیا دانشجو داشتهاند. به
ویژه نالاندا که مرکز معروف دانشگاهی بوداگرایی بوده و لذا هزاران اندیشمند و
دانشجوی بودایی را از چین، شرق آسیا، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی جذب کرده و
در کنار آن دانشجویان بسیاری از ایران و خاورمیانه را در خود جای داده بود.
در آن زمان اعطای مدرک دانشگاهی چندان مرسوم نبود ولی موسسات آموزش عالی
باستانی در چین آکادمیهای (شویان)، یونان، (آکادمی) و ایران نیز وجود داشتند.
مدرسه در سال ۳۸۷ قبل از میلاد توسط فیلسوف یونانی افلاطون در مجاورت آتن بانام
آکادیموس تاسیس گردید و به دانشجویان خود فلسفه ریاضیات و ژیمناستیک آموزش
میداد و گاهی به عنوان دانشگاه در نظر گرفته میشود. دیگر شهرهای یونان با
موسسات آموزشی قابل ملاحظه شامل کوس (سرای هیپوکراتها) که آموزشگاه پزشکی داشت
و هودز که آموزشگاههای فلسفه داشت، میباشند. موسسه کلاسیک بعدی موزه و
کتابخانه اسکندریه است که از شهرت بسیاری برخوردار بودهاست.
موسسات دانشگاهی شبیه به دانشگاههای مدرن در ایران و جهان اسلام نیز قبل از
الازهر وجود داشتهاند. درچین باستان چند موسسه آموزش عالی وجود داشت که
تقریباً نقشی همانند با دانشگاههای جهان باختر را ایفا کردهاند. چنین گفته
میشود که در قرن ۲۱ پیش از میلاد در چین موسسه آموزشی عالی با نام شانگیانگ
تاسیس شده (شانگ به معنی عالی و برتر و یانگ به معنی مدرسهاست) که موسس آن شون
(از ۲۳۵۷ تا ۲۳۰۷ ق. م.) در عصر یویو میزیستهاست. ممکن است مراکز آموزش عالی
بر مدرسه امپریال مرکزی موسوم به پیونگ در زمان سلسله ژو (۱۰۴۶ تا ۲۴۹ قبل از
میلاد)، تایخو در سلسله هان (۲۰۲ ق. م. تا ۲۲۰ پس از میلاد) و گوزیجیان در
سلسله سوی تاثیر فراوانی گذاشته باشد. تاریخ دانشگاه نانجینگ به تاسیس آموزشگاه
سلطنتی نانجینگ درسال ۲۵۸ باز میگردد و دانشگاه سلطنتی نانجینگ به نخستین
موسسهای تبدیل شد که ترکیب آموزش و پژوهش را در ۵ دانشکده در سال ۴۷۰ ارائه
میکرد. در هر سلسله فقط یک آموزشگاه سلطنتی مرکزی وجود داشت که آن نیز همیشه
در مقر حکومت بود و بالاترین سطوح علمی را در آن ارائه میدادند. همچنین نوع
دیگری از موسسات آموزشی موسوم به آکادمیهای شویوان از قرن هشتم به بعد در عصر
حکومت تانگ به وجود آمدند. این مراکز عموماً به صورت خصوصی اداره میشدند و
دولت به برخی از آنها کمک میکرد. هزاران شویواندر چین فعال بودند و مدارک
تحصیلی آنها با هم تفاوت داشت. ازمیان شویوانهای پیشرفته میتوان یولو شویان و
بایلدونگ شویان را به عنوان مرکز آموزش عالی در نظر گرفت. در کشور چین باستان
تمام امور امپراطوری را به مقامات تحصیل کرده و با سواد میسپردند و در زمان
سلسله سوی (۵۸۱-۶۱۸) برای ارزشیابی و انتخاب افراد حکومتی یک آزمون برگزار
میشد.
در عصر کارو لینجیان، چارلیماگن نمونهای از آکادمیها را به نام آموزشگاه کاخ
یا scola palatina در آخن واقع در آلمان امروزی تاسیس کرد. دانشگاه دیگری که
امروزه آکادمی برکساگاتا نام دارد در سال ۷۹۸ توسط یکی از رهبران کارولینجیان
تاسیس شده بود. دانشگاه در منطقه نویون که امروزه در خاک فرانسه واقع شده قرار
داشت. به طور کلی میتوان گفت که هدف اندیشمندان، اشخاص طبقه بالا، روحانیون و
خود چارلیماگن این بود که کل جامعه به طور خاص، و فرزندان اشراف به طور عام
آموزش ببینند تا شیوه مدیریت زمینها و حفاظت از سرزمین خود را در برابر تجاوز
و استفاده نادرست فرا گیرند. نخستین دانشگاه اروپایی قرون وسطی دانشگاه ماگنورا
در قسطنطنیه بود (که امروزه در استانبول ترکیه قرار دارد). این دانشگاه درسال
۸۴۹ در زمان سیطره امپراطوری بارداس و میخائیل سوم تاسیس شد و پس از آن در قرن
نهم دانشگاه سالرنو، در سال ۱۰۸۸ دانشگاه بولونیا (ایتالیا) و در سال ۱۱۰۰
دانشگاه پاریس در فرانسه (بعداً با دانشگاه سوربن ادغام شد) بنا شدند. بسیاری
از دانشگاههای قرون وسطی تحت سیطره کامل کلیسای کاتولیک و پاپها بودند. در
اوایل قرون وسطی بیشتر دانشگاههای نو از مدارس و آموزشگاههای پیشین منشعب
شدند به ویژه اینکه گرایش زیادی برای تبدیل شدن به مراکز آموزش عالی داشتند.
بسیاری از مورخین معتقدند این دانشگاهها تداوم همین علائق معابد به تحصیل
بودهاند.
در اروپا مردان جوان پس از پایان تحصیلات در مقطع سوم (مقدمات گرامر، کلام و
منطق) و مقطع چهارم به ادامه تحصیل در دانشگاه میپرداختند و در رشتههای
گرامر، منطق، هندسه، مثلثات، ریاضیات، موسیقی و نجوم درس میخواندند (برای
آگاهی یافتن از تاریخچه نحوه توسعه مقاطع سوم و چهارم در رابطه با مدارک، به
ویژه در دانشگاههای انگلیسی به مدارک دانشگاه آکسفورد مراجعه نمایید).
مبنای تاسیس دانشگاه قانون یا فرمان تاسیس بود. مثلاً در انگلستان برای تاسیس
دانشگاه نیاز به قانون پارلمان یا فرمان سلطنتی بود؛ در هر دو حالت اعطای هر
نوع مدرکی فقط با تایید شورای ویژه و دیگر دستگاههای مجاز، انجام میشد.
در مالی (غرب آفریقا) دانشگاه اسلامی سنکور (در سال ۹۸۹) تاسیس شد ولی فاقد
مدیریت مرکزی بود؛ در واقع این دانشگاه از مجموعهای از دانشکدههای مستقل
تشکیل شده بود که هر یک توسط یک اندیشمند یا استاد اداره میشدند. کلاسها در
فضای باز مساجد یا اماکن خصوصی تشکیل میشدند. موضوعات اصلی تدریس عبارت بودند
از قرآن، مطالعات اسلامی، حقوق و ادبیات. درکنار آنها دروس پزشکی و جراحی،
نجوم، ریاضیات، فیزیک، شیمی، فلسفه، زبان و زبان شناسی، جغرافیا، تاریخ و هنر
هم ارائه میشد. دانشجویان درکنار درس، زمانی را هم به آموزش اخلاق و بازرگانی
اختصاص میدادند. اماکن تجاری مدرسه دورههایی را در مورد تجارت، قالیبافی،
کشاورزی، ماهیگیری، بنایی، کفاشی، خیاطی و دریانوردی ارائه میکردند. گفته
میشود که آزادی فکری دانشگاههای غربی تحت تاثیر دانشگاههایی مانند سنکور و
قرطبه (اسپانیای مسلمان) بودهاست. حفظ قرآن و آموزش زبان عربی برای دانشجویان
الزامی بود. زبان رسمی تدریس در دانشگاه و همچنین زبان بازرگانی تیمبوکتو زبان
عربی بود. به جز تعداد کمی دست نوشته به زبانهای سونگای و دیگر زبانهای غیر
عربی، تمام ۷۰۰۰۰ نسخه باقیمانده از آن عصر به زبان عربی هستند. (بنیاد
الفرقان در لندن یک فهرست ۵ جلدی ازاین آثارمنتشر کرده که در کتابخانه احمد
بابا موجود است.)
دانشجویان این دانشگاه نیز همچون سایر دانشگاههای اسلامی از سراسر دنیا پذیرش
میشدند. در حدود قرن ۱۲ بود که این دانشگاه ۲۵۰۰۰ دانشجو را در شهری ۱۰۰۰۰۰
نفری در خود جای داده بود. این دانشگاه به خاطر استانداردهای بالا و سختگیری در
پذیرش دانشجو مشهور بود.
آینده
آینده دانشگاههای امروزی به صورت ساختمانی سنتی از خشت و گل به چند دلیل در
هالهای از ابهام قرار دارد. یک موسسه اروپایی یا مسیحی ویژه نخبگان در حرکت به
سوی مدل آموزشی همگانی مشکلات قابل توجهی داشتهاست. این مدل باید به دنبال
افزایش سطح کیفی پرورش نخبگان و دستیابی به حقایق عینی باشد. استنلی آرونویتز
در مطالعه دانشگاههای آمریکا پس از جنگ جهانی دوم («کارخانه دانش») میگوید که
دانشگاههای آمریکا تحت تاثیر مسائل مربوط به اشتغال، فشار بر دانشگاههایی که
زمین آنها موقوفهاست، و بی توجهی سیاستمداران و عدم آگاهی دانشگاهها از
نیازهای جامعه بودهاند. به صورت نظری تر بیل ریدینگز (مرحوم) در مطالعه ۱۹۵۵
خود با عنوان "ویرانی دانشگاه هاً تصریح میکند که دانشگاههای جهان به طور
ناامید کنندهای در اثر جهانی سازی و بی ارزشی تعالی بوروکراتیک تغییرکردهاند.
وی معتقد است که دانشگاهها به زندگی مصرف گرایانه و ویرانگر خود ادامه میدهند
تا ما به فکر آموزشهای پیشرفته فراملی بیفتیم که فراتر از مسائل ملی و سازمانی
حرکت میکنند.
جنبش در حال گسترشی به نام دانشگاه عصر سوم (U3A) شکل گرفتهاست که شامل
گروههای کوچک، مستقل و خود مختار از اندیشمندان بازنشسته و دیگر کسانی است که
برای خودشان مطالعه میکنند؛ این دانشگاهها خیریه هستند وهیچ گونه مدرک یا
گواهی نمیدهند: دانشگاه به شکل باستانی، یعنی مجموعهای از اندیشمندان. دامنه
مطالعات U3A فراتر از محدوده دانشگاه هاست و شامل اغلب رشتههای فیزیکی و ذهنی
است که برای افرادی که در «عصر سوم» زندگی خود قرار دارند مفید است.
سازمان
اگر چه هر نهاد و موسسهای از سازماندهی ویژه خود برخوردار است، ولی دانشگاهها
تقریباً همگی از یک هیات امنا، یک رئیس، دستکم یک معاون و روسای قسمتهای
گوناگون تشکیل شدهاند که تصمیمگیریهای گوناگون را عملی میسازند. دانشگاهها
معمولاً به تعدادی دانشکده تقسیم میشوند. سیستمهای دانشگاه دولتی توسط
نهادهای آموزش عالی دولتی اداره میشوند. این نهادها درخواستهای مالی و
پیشنهادهای بودجهای را بررسی و پس از تصویب، بودجه یاد شده را به دانشگاه
تخصیص میدهند. این نهادها همچنین برنامههای نو آموزشی را تایید و برنامههای
جاری را لغو یا اصلاح مینمایند. به علاوه تدابیر لازم را برای توسعه هماهنگ
آموزش عالی در سطح کشور اتخاذ میکنند. اما بسیاری از دانشگاههای دولتی در
دنیا تا حدی از استقلال مالی، پژوهشی و آموزشی برخوردارند. دانشگاههای خصوصی
بودجه خود را از دولت دریافت نمیکنند و در اتخاذ سیاستهای خود استقلال بیشتری
دارند.
هر چند سیاستهای متغیر یا استانداردهای فرهنگی و اقتصادی در نواحی جغرافیایی
گوناگون سبب ایجاد عدم توازن شدید بین دانشگاههای گوناگون جهان و حتا
دانشگاههای یک کشور شدهاست، اما معمولاً دانشگاههای هر جامعه در میان موسسات
پژوهشی و آموزشی پیشرو آن جامعه قرار دارند.
اغلب دانشگاهها در کنار ارائه دروس علوم طبیعی، مهندسی، معماری، پزشکی، مدیریت
ورزش، علوم اجتماعی، حقوق یا علوم انسانی، امکانات رفاهی خاصی را مانند غذا
خوری، بانک، مراکز تایپ و چاپ، مراکز شغلی و بوفهها را برای دانشجویان خود
فراهم میآورند. به علاوه بیشتر دانشگاههای بزرگ کتابخانه، مراکز ورزشی،
رستوران، اتحادیه دانشجویی، باغهای گیاه شناسی، رصد خانه ستاره شناسی،
بیمارستانهای دانشگاهی و کلینیکها، آزمایشگاههای رایانهای، آزمایشگاههای
علمی و مراکز رشد بازرگانی ویژهٔ خود را دارند.
دانشگاههای سراسر جهان
روشهای تامین بودجه و سازمان دانشگاهها در کشورهای گوناگون جهان بسیار متفاوت
هستند. در برخی کشورها بودجه از سوی دولت تامین میشود و دربرخی از کشورها از
شهریههای دانشجویان و کمکهای مردمی استفاده میشود. در برخی کشورها افراد در
مناطق خود به دانشگاه میروند ودربرخی از کشورها دانشگاهها از سراسر دنیا
دانشجو پذیرش میکنند و امکانات اقامتی در اختیار دانشجویان قرار میدهند.
پذیرش دانشجو
سیستمهای پذیرش و ساختارهای دانشگاهی در سراسر جهان تفاوتهای زیادی با هم
دارند (به سیستم پذیرش دانشگاهها مراجعه کنید). این تفاوتها در کشورهایی که
دانشگاههایشان نقش کالجهای اجتماعی را ایفا میکنند (مانند اروپا و ایالات
متحده) محسوسترند. دانشجویان یا از طریق پرداخت مبالغی پول به عنوان شهریه در
دانشگاه پذیرفته میشوند و یا از طریق آزمونی بهنام کنکور.
پذیرش دانشجو با اخذ شهریه
دانشجویان پولی، طبقهای ویژه، در دانشگاهها هستند که به علت پولدار بودن،
امکانات در اختیارشان است. این دانشجویان، زیر نظر بهترین استادان، مشغول به
تحصیل هستند. مسئولان دانشگاهی، صرفاً به علت کسب درآمد اقدام به چنین کاری
میکنند.
هرچند که دانشگاه، قابل تقلیل به یک بنگاه اقتصادی یا یک شرکت سهامی نیست.
(زیرا که دانشگاه، ابعاد غیر انتفاعی، غیر بازاری و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی
خاصی دارد و پاسخگویی دانشگاه، صرفاً، پاسخگویی به تقاضای بازارها نیست، بلکه
مسئولیت اجتماعی پاسخگویی به مسائل فرهنگی جامعه را نیز عهدهدار است.) ولیکن،
برخی دانشگاههای خصوصی، اقدام به پذیرش چنین دانشجویانی میکنند.
پذیرش از طریق کنکور
کنکور نام آزمونی است که در بسیاری کشورها برای پذیرش دانشجو برگزار میشود.
کاربردهای محاورهای
واژه «دانشگاه» از نظر کلامی ممکن است به یک مرحله در زندگی فرد اطلاق شود:
«وقتی در دانشگاه بودم...»؛ در ایالات متحده اغلب از واژه «کالج» استفاده
میشود: «وقتی در کالج بودم...».(برای اطلاعات بیشتر به مقاله کالج، تفاوت
کاربرد در آمزیکا و بریتانیا مراجعه کنید.) در استرالیا و نیوزلند واژه دانشگاه
را به اختصار یونی (uni) میگویند که اخیراً در میان جوانان بریتانیایی هم
متداول شدهاست. در نیوزلند و آفریقای جنوبی نیز از لفظ ورسیتی (varsiry)
استفاده میشود که در قرن ۱۹ در انگلستان رایج بودهاست. امروزه در ایالات
متحده عموماً از واژه «دانشگاه» برای اشاره به موسسهای استفاده میشود که از
چند دانشکده برخوردار است و طیف گستردهای از مدارک تحصیلی عالی را به
دانشجویان میدهد (حتا اگر فاقد برنامههای تحصیلی در مقطع دکترا باشد) و
موسسات کوچکتر که مدارک کارشناسی و کاردانی اعطا میکنند، «کالج» نامیده
میشوند. (به کالجهای عمومی مراجعه کنید). با این وجود برخی دانشگاههای قدیمی
تر آمریکا مانند بوستون کالج، دارتموث کالج و کالج ویلیام و مری بنا به دلایل
تاریخی لفظ کالج را برروی نام خود حفظ کردهاند، اگر چه مدارک دانشگاهی عالی
متعددی اعطا میکنند. از سوی دیگر بسیاری از کالجهای کوچکتر وجود دارند که صرف
نظر از محدودیتهای برنامهها و مدارک تحصیلی قابل عرضه خود، خود را «دانشگاه»
معرفی میکنند. طبقه بندی کارنگی، موسسات دانشگاهی و کالجهای ایالات متحده را
بر اساس آمار مدارک عرضه شده توسط آنها متمایز میسازد. این طبقه بندیها
عبارتند از: I (دکترا)، IIA (کارشناسی ارشد)، IIB (کارشناسی)، III (موسسات
دوساله با رتبه آکادمیک)، IV (موسسات دوساله بدون رتبه آکادمیک). یک دانشگاه
«واقعی» موسسهای است که در طبقه بندیهای I یا IIA قرار میگیرد.
دانشکده
دانشکده (به انگلیسی: Faculty)، محلی است که در آن دروس دانشگاهی تدریس میشود.
معمولاً یک دانشگاه از چندین دانشکده و آموزشکده تشکیل شدهاست.
سازمان و مدیریت دانشکده کلیات و تعاریف
•دانشکده نظام هماهنگ و تشکل اجتماعی خاصی از گروههای علمی وابسته و متجانس
میباشد که بمنظور آموزش و پژوهش در یکی از زمینههای معارف بشری (علوم اجتماعی
و انسانی، علوم پزشکی، علوم پایه، فنی و مهندسی، علوم کشاورزی، علوم دامپزشکی
وهنر) تشکیل و حداقل دارای سه گروه آموزشی میباشد و دارای امکانات و تجهیزات
لازم برای ارائه رشتههای تحصیلی دائر در آن میباشد.
• تعریف گروه آموزشی: اجتماعی از اعضای هیات علمی که در رشتهای از علوم و
معارف بشری با یک زمینه کاملاً تخصصی و یا کاربردی متخصص باشند و عهده دار
آموزش و ارائه خدمات پژوهشی در ارتباط با یک رشته و یا یک شاخه میباشند، هر
گروه آموزشی حداقل دارای ۵ نفر عضو هیات علمی تمام وقت میباشند که لااقل سه
نفر از آنان در مرتبه استادیاری و یا بالاتر باشند، گروه آموزشی واحد تابعه
دانشکده میباشد.
ارکان مدیریت دانشکده
هر دانشکده بوسیله، رئیس آن که توسط رئیس دانشگاه انتخاب و برای مدت ۳ سال
منصوب شدهاست اداره میشود. رئیس هر دانشکده برای اجرای وظایف محوله و بر اساس
حجم عملیات و استانداردهای تشکیلاتی میتواند معاونینی داشته باشد. تعداد
عناوین سازمانی معاونین بر اساس سازمان اداری مصوب دانشگاه که به تصویب مراجع
قانونی ذیربط میرسد تعیین میشود. معاونین دانشکده بر اساس پیشنهاد رئیس
دانشکده و تأیید و حکم رئیس دانشگاه برای یک دوره دو ساله منصوب میشوند و
انتخاب مجدد آنها بلامانع میباشد.
سازمان اداری و علمی دانشکده
دانشکده مجموعه متشکل و هدفمندی است که از تعدادی واحدهای اداری و آموزشی و
پژوهشی تشکیل میشود و هر یک از واحدهای تابعه، مسئولیت اجرای بخشی از اهداف
دانشکده را بعهده دارند. ساختار سازمانی و تشکیلات تفصیلی هر دانشکده براساس
حجم عملیات و استانداردهای تشکیلاتی تنظیم و پس از تصویب هیات امناء دانشگاه به
تأیید سازمان اداری و استخدامی کشور میرسد. در حال حاضر واحدهای پشتیبانی علمی
و اداری دانشکده در قالب واحد کتابخانه و اداره آموزش و دبیرخانه سازماندهی
شدهاند و واحدهای علمی تابعه دانشکده را گروههای آموزشی و مراکز تحقیقاتی
وابسته تشکیل میدهند که عهده دار امر آموزش دانشجویان و ارائه خدمات علمی و
پژوهشی میباشند.
آموزشکده
آموزشکده یک نهاد دانشگاهی است که تا مقطع کاردانی یا فوق دیپلم است. آموزشکده
در اصل برای دانشجویان فنی هنرستانها به وجود آمدهاست. برای آموزش تکنسین و
افزایش مهارت دانشجویان و کار آفرینی ایجاد شده استو زیر نظر آموزش و پرورش
اداره میشود. اقتصاد کشورهایی مثل ایالات متحده به شدت وابسته به نیروی کار با
مهارت و حرفهای میباشد. دولت ایران هزینهٔ زیادی روی آموزشکدهها ندارد و
توجهی هم به خروجی و ایجاد اشتغال فارغ التحصیلان ندارد و بسیاری از فارغ
التحصیلان آموزشکدههای فنی یا دوباره در کنکور شرکت میکنند و در مقطع لیسانس
شرکت میکنند و یا به شغلهای نامربوط کشانده میشوند که اصل وجودی آوزشکدههای
فنی را زیر سوال میبرد. مدرک فوق دیپلم هنوز در ایران آن طور که باید و شاید
شناحته شده نیست و به همین خاطر همهٔ منابع کشور و وقت با ارزش جوانان در این
سنین به هدر میرود. وزیر آموزش و پرورش ایران هم در اعترافی تلخ از ناکارآمدی
آموزشکدههای فنی سخن به میان آورده و درخواست انحلال آن را کردهاست. استفاده
از دبیران آموزش و پرورش که عمدتاً لیسانس هستند هم یکی از دلایل مهم ناکار
آمدی آموزشکدههای فنی است. در حالی که استفاده از یک کادر مجرب و با مدرک بالا
میتواند باعث پیشرفت آنها شود: